تک پارتی درخواستی
وقتی شب عروسیتونه
ویوات:
بلخره قراره با هان ازدواج کنم مرتیکه ۴ساله باهمیم الان داریم ازدواج میکنیم اهمممم ات غیبت بسه بلخره داری باهاش ازدواج میکنه دیگه این مهمه ات:قربون خودم بشم(عیییی) که تونستم مخ نداشته هان رو بزنم چقدر من خوبم ات خفه شو خودشیفته نباش به هر حال (میکاپ تموم شد)
[داخل آرایشگاه بود]
میکاپ آرتیست:اوه خانم کیم چقدر خوشگل شدین
ات:کیم نه الان دیگه من قراره زن هان بشم ولی مرسی
میکاپ آرتیست:😅
(هان اومد تا ات رو ببینه)
هان:اوه چقدر خوشگل شدی
ات:بودم😎
هان:معلومه فقط خوشگل تر شدی🙃
ات:😆
هان:خیلی واسه این شب هیجان دارم بلخره قراره مال خودم بشی😏
ات:بله قراره مال خودخودت بشم😄
(هان اومد پیشونی ات روبوسید و باهم به سمت تالار حرکت کردن)[تو راه]
(هان دستش روی پای ات بود)
هان:میدونی چیه؟
ات:چی؟
هان:دلم میخواد شبم دستم دیگه روی رونت نباشه یجای بهتر بالاتر از رونت😏
ات:منم بدم نمیاد🥲
(رسیدن)
هان:ات دستات رو بده چشماشون از کاسه دربیاد
ات:😂(دستشو داد)(هان دست ات رو بوسید)[ات دستاتو شستی بچم بوسید؟][حوصله ندارم چند ساعت بعد]
هان:ات حاضری که برای آخرین لحظه از زندگیت با من باشی؟
ات:بلههههههههههههههه(داش خودتو پاره نکن)[حلقه رو تو دست ات کرد](یکم دیگه رقصیدن و غذا خوردن اینا مراسم تموم شد)
هان:آه خستم
ات:منم
هان:ولی فک نکن میزارم امشب راحت بخوابی امشب باید کامل مال خودم کنمت😏
ات:مگه من گفتم که قرار نیست مال تو بشم اصلا بیا خودم شروع میکنم(رفت کرواتش رو باز کرد و ات وهان داشتن کیس میرفتن و لباس هم رو در می آوردن)
هان:آه بدنت...داری حشریم میکنه🤤(به ناموسم قسم دستم درد میکنه خودتون ات رو بکنین)
*پایان*
ویوات:
بلخره قراره با هان ازدواج کنم مرتیکه ۴ساله باهمیم الان داریم ازدواج میکنیم اهمممم ات غیبت بسه بلخره داری باهاش ازدواج میکنه دیگه این مهمه ات:قربون خودم بشم(عیییی) که تونستم مخ نداشته هان رو بزنم چقدر من خوبم ات خفه شو خودشیفته نباش به هر حال (میکاپ تموم شد)
[داخل آرایشگاه بود]
میکاپ آرتیست:اوه خانم کیم چقدر خوشگل شدین
ات:کیم نه الان دیگه من قراره زن هان بشم ولی مرسی
میکاپ آرتیست:😅
(هان اومد تا ات رو ببینه)
هان:اوه چقدر خوشگل شدی
ات:بودم😎
هان:معلومه فقط خوشگل تر شدی🙃
ات:😆
هان:خیلی واسه این شب هیجان دارم بلخره قراره مال خودم بشی😏
ات:بله قراره مال خودخودت بشم😄
(هان اومد پیشونی ات روبوسید و باهم به سمت تالار حرکت کردن)[تو راه]
(هان دستش روی پای ات بود)
هان:میدونی چیه؟
ات:چی؟
هان:دلم میخواد شبم دستم دیگه روی رونت نباشه یجای بهتر بالاتر از رونت😏
ات:منم بدم نمیاد🥲
(رسیدن)
هان:ات دستات رو بده چشماشون از کاسه دربیاد
ات:😂(دستشو داد)(هان دست ات رو بوسید)[ات دستاتو شستی بچم بوسید؟][حوصله ندارم چند ساعت بعد]
هان:ات حاضری که برای آخرین لحظه از زندگیت با من باشی؟
ات:بلههههههههههههههه(داش خودتو پاره نکن)[حلقه رو تو دست ات کرد](یکم دیگه رقصیدن و غذا خوردن اینا مراسم تموم شد)
هان:آه خستم
ات:منم
هان:ولی فک نکن میزارم امشب راحت بخوابی امشب باید کامل مال خودم کنمت😏
ات:مگه من گفتم که قرار نیست مال تو بشم اصلا بیا خودم شروع میکنم(رفت کرواتش رو باز کرد و ات وهان داشتن کیس میرفتن و لباس هم رو در می آوردن)
هان:آه بدنت...داری حشریم میکنه🤤(به ناموسم قسم دستم درد میکنه خودتون ات رو بکنین)
*پایان*
- ۱۳.۰k
- ۰۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط